مطلب
ديگري که جرج جرداق به آن نپرداخته و لازم به گفتن است اين که درياي وجود علي«سلام
الله علیه» در دل شب هم متلاطم ميگشت؛ آن هنگام که آن حالت خشيّت براي
اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» پيدا ميشد و مانند بيد ميلرزيد و فرياد ميزد و
مدهوش ميشد.
«ضرار
بن ضمره» در پاسخ به درخواست معاويه براي توصيف علي«سلام الله علیه»چنين ميگويد:
أَشْهَدُ بِاللَّهِ لَرَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ
قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ غَارَتْ نُجُومُهُ مُمَاثِلًا فِي
مِحْرَابِهِ قَابِضاً عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيم[1]
وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ كَأَنِّي أَسْمَعُهُ وَ هُوَ يَقُولُ يَا
دُنْيَا يَا دُنْيَا أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ هَيْهَاتَ
هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَانَ حِينُكِ قَدْ أَبَتُّكِ ثَلَاثاً عُمُرُكِ
قَصِيرٌ وَ خَيْرُكِ حَقِيرٌ وَ خَطَرُكِ غَيْرُ كَبِيرٍ آهِ آهِ مِنْ قِلَّةِ
الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِيق[2]
و خدا را گواه ميگيرم، او را در حالي ديدم که شب
پردههاي خود را انداخته بود و ستارگانش پنهان شده بودند. او در محراب خود به پا
ايستاده، محاسنش را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود ميپيچيد و مانند
اندوهناکي ميگريست. گويا هماکنون ميشنوم که ميگفت: اى دنيا، اى دنيا، خود را
به من پيشنهاد ميكنى و به من مشتاقى؟ دور است و بسيار دور از من، ديگرى را فريب
ده. زمان تو براى من نميرسد، من تو را سه طلاقه كردم. عمر تو كوتاه و خيرت اندك و
خطرت بزرگ است. آه آه از اندکي توشه و دوري سفر و وحشت راه!
پی نوشت ها:
[1]. در برخی مصادر، «السقيم» ضبط شده
به معنای «بيمار».
[2]. کنز
الفوائد، ج2، ص161؛ و نيز ر. ک: إرشاد القلوب، ج 2، ص 218؛ مروج الذهب و معادن
الجوهر، ج 2، ص 421؛ الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1108